- هفت نوبت
- هفت نیابه هفت پستا هفت بارنوبت (نقاره) زدن بدرگاه سلاطین: (گرهفت نوبتت بدرقصبر میزنند نوبت بدیگری بگذاری وبگذری) (سعدی) توضیح درایامی سه نوبت میزدندودر روزگاری پنج نوبت ودرعهدی هفت نوبت
معنی هفت نوبت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جایی سخت مخفی وپوشیده: (هفت توبتو آنرا قایم کردم) (مخصوصا در ولایات شمال ایران مستعمل است)
هفت شید هفت از هفتان نورهای هفت سیاره: (وهفت نور بتابد چنانک هریک را ازو پذیرد باندازه لطافت نار) (ابوالهیئم)